English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3183 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to p on any one's preserves U در جای قورق شکار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hunted U شکار کردن
hunt U شکار کردن
hunts U شکار کردن
predation U شکار کردن
poaches U دزدکی شکار کردن
rabbits U شکار خرگوش کردن
sniping U پاشله شکار کردن
bags U شکار کردن با تیر
poached U دزدکی شکار کردن
bag U شکار کردن با تیر
rabbit U شکار خرگوش کردن
snipes U پاشله شکار کردن
poach U دزدکی شکار کردن
sniped U پاشله شکار کردن
snipe U پاشله شکار کردن
give tongue U عوعو کردن در پیدا کردن بوی شکار
hunted U اداره کردن تازیها در شکار
hunts U اداره کردن تازیها در شکار
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
course U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
turtle U لاک پشت شکار کردن
turtles U لاک پشت شکار کردن
hunt U اداره کردن تازیها در شکار
coursed U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
courses U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
hounds U باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounding U باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hound U باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounded U باتازی شکار کردن تعقیب کردن
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh-ins U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
shoot U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
chace U دنبال کردن شکار کردن
chased U دنبال کردن شکار کردن
hunting U شکار کردن جستجو کردن
chasing U دنبال کردن شکار کردن
chase U دنبال کردن شکار کردن
chases U دنبال کردن شکار کردن
quarries U شکار
hunt U شکار
hunts U شکار
gamey U پر از شکار
game U شکار
chace U شکار
quarry U شکار
quarrying U شکار
hank U شکار
prey U شکار
chevy U شکار
predatin U شکار
hanks U شکار
hunted U شکار
chases U شکار
venery U شکار
chase U شکار
ravin U شکار
hunting U شکار
gameless U بی شکار
chasing U شکار
chased U شکار
hank U طعمه شکار
hunting district U شکار گاه
hunting ground U شکار گاه
quarries U شکار موردنظر
hanks U طعمه شکار
area drive U شکار دواندن
hunter U اسب شکار
fair game U شکار قانونی
hunters U اسب شکار
quarries U لاشه شکار
quarry U لاشه شکار
shotgunner U شکار با تفنگ
poniter U نوعی سگ شکار ی
gunning U شکار با تفنگ
shootings U شکار باتفنگ
king hunt U شاه شکار
ducking U شکار مرغابی
huntsmen U شکار باز
huntsman U شکار باز
quarry U شکار موردنظر
quarrying U لاشه شکار
quarrying U شکار موردنظر
fowling U شکار پرنده
shanking U شکار کوسه
predatory habit U خوی شکار
blood sport U کشتن شکار
blood sports U کشتن شکار
shooting U شکار باتفنگ
victims U دستخوش شکار
game law U قانون شکار
falconry U شکار با شاهین
victim U دستخوش شکار
gamy U پراز شکار
whaling U شکار نهنگ
to go a hunting U شکار رفتن
game U سرگرمی شکار
game keep U پاسبان شکار
fair game U شکار مجاز
raven U شکار طعمه شکاری
ravens U شکار طعمه شکاری
prowls U درپی شکار گشتن
raptatorial U لازم برای شکار
prowling U درپی شکار گشتن
prowled U درپی شکار گشتن
raptatory U لازم برای شکار
find U یافتن بوی شکار
big game U شکار حیوانات بزرگ
predatory U تغذیه کننده از شکار
finds U یافتن بوی شکار
shoot U هدف گرفتن شکار
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
foxhunt U شکار روباه باتازی
pointers U سگ شکاری یابنده شکار
pointer U سگ شکاری یابنده شکار
game U شکار گرفته شده
shoots U هدف گرفتن شکار
stool U گروه فریبنده شکار
deer stalking U شکار اهو و گوزن
hog dress U بریدن گلوی شکار
cub hunting U شکار بچه روباه
predatorial U تغذیه کننده از شکار
prowl U درپی شکار گشتن
outfitter U فروشنده لوازم شکار
predators U تغذیه کننده از شکار
outfitters U فروشنده لوازم شکار
shining U پیداکردن شکار در شب بانورافکن
checked U و شدن بوی شکار
predator U تغذیه کننده از شکار
checks U و شدن بوی شکار
bow hunting U شکار با تیر و کمان
chevy U فریاد هنگام شکار
check U و شدن بوی شکار
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
jaeger U علاقمند به شکار مرد شکارچی
safaris U سفر برای شکار بزرگ
safari U سفر برای شکار بزرگ
close season U فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
master of U سرپرست گروه شکار روباه
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
still hunting U شکار باروش در کمین نشستن
retriever U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
retrievers U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
cover U بوته زار پناهگاه شکار
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
decoy shooting U شکار به کمک مرغ دام
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
covers U بوته زار پناهگاه شکار
cases U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
challenge [of a dog] U پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
case U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
hunting bow U کمان بلند و سنگین برای شکار
to give the tone U هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
wildfowl U مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
covert U بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
sported U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
stag hunting U شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
falconry U تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
setters U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
still hunting U روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
setter U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
sports U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
sport U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
bolting U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolted U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
bolts U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
fowling piece U تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
wing shooting U شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
hoick U فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
flu flu U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
gamey U دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
floo floo U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com